معراجی ها

معراجی ها

وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللّهِ اَمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون
معراجی ها

معراجی ها

وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللّهِ اَمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون

ارتش عراق از حسین حساب میبرد!

بسم رب الشهداء

فکرش را بکنید فرمانده لشکری که ارتش عراق از او حساب میبرد

 با یک دوچرخه کار های داخل شهر را انجام میداد. 

حسین یک شلوار ساده می پوشید و یک دوچرخه هم داشت که برای پدرش بود. 

زمان اعزام به جبهه بود میخواستیم با اتوبوس به لشگر برویم 

حسین با دوچرخه آمد یک شلوار بسیجی تنش بود سلام و علیک کرد دوچرخه اش را گذاشت و وارد ساختمان سپاه شد.

شهید حسین خرازی 

فرمانده لشگر 14 امام حسین علیه السلام

درجه

بسم رب الشهداءوالصدیقین


آمد دفترم و گفت: آقا سید! دوساله پاسدارم و اینجا خدمت میکنم، 

اما هنوز نمیدانم درجه ی شما چیه!)) خندیدم و با چشم هایم اشاره ای

 به درجه هایش کردم و گفتم :(( حالا حالاها باید بدوی تا به درجه ما برسی!))

 نمیدانم من چقدر باید بدوم تا به گرد راهش برسم، به درجه و مقامش که هیچ! کاش گوشه ی چشمی به ما کند.


"از سرمشق"

چرا مارا نمیخواهند؟!

بسم رب اشهدا...

مرحوم حاج محمد علی فشندی تهرانی میگوید که در مسجد جمکران سدی نورانی دیدم،

 با خود گفتم این سید در این هوای گرم تابستانی از راه رسیده و تشنه است ظرف آبی به 

دست او دادم تا بنوشد و گفتم: آقا شما از خدا بخواهید تا فرج امام زمان (عج) نزدیک گردد.

 حضرت فرمودند:<< شیعیان ما به اندازه آب خوردنی مارا نمی خواهند. اگر بخواهند و دعا کنند فرج ما میرسد.>>

ذوالفغار...

بسم رب الشهداء والصدیقین...


نگاهت...

 همچون تیغ صیغلی

 دل هر دشمنی را به لرزه در می آورد...

اخلاصت...

زبانزد همه بود...

سخنانت...

آرام بود اما محکم

 و یادآور آن آیه

 " و قولوا قولا سدیدا..."

و رفتارت...

تجسمی از

"اشداءعلی الکفار رحماء بینهم"

همه ی اینها در تو آن سردار عشق را ساخت...

همه اینها در تو...

اینچنین تو را مخفیانه بین همه محبوب کرده بود...

بعد ازآسمانی شدنت...

انگار همه تازه فهمیدند که چقدر دوستت داشتند...

 و دارند ...

بعد از رفتنت همه فهمیدند که...

چقدر دل همه را در طول این سال ها آرام با خود برده بودی...

آنقدر آرام که  بعد از آسمانی شدنت...

 آن عشق  در آنی در دل همه به جوشش درآمد...

و آن قیامت را آفرید...

به راستی که نمیتوان تورا فهمید...

حداقل تا وقتی که تو نشویم...

و آیا خواهیم شد...؟

آیا قاسم سلیمانی خواهیم شد...؟

قاسم سلیمانی، 

مالک اشتر علی،

 ذوالفغار علی

تنها و تنها تو بودی و خواهی بود...

و ما 

تو

 نخواهیم شد

اما

تورا ادامه خواهیم داد.

ای شهید...