ماه فرو ماند از جمال محمد(ص)
سرو نباشد به اعتدال محمد(ص)
قدر فلک را کمال و منزلتی نیست
در نظر قدر با کمال محمد(ص)
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی
عشق محمد(ص) بس است و آل محمد(ص)
محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند، آنان را در حال رکوع و سجود نماز بسیار بنگری که فضل و رحمت خدا و خشنودی او را میطلبند، بر رخسارشان از اثر سجده نشانههای نورانیّت پدیدار است. این وصف حال آنها در کتاب تورات و انجیل مکتوب است که (مثل حال آن رسول) به دانهای ماند که چون نخست سر از خاک برآورد جوانه و شاخهای نازک و ضعیف باشد بعد از آن قوّت یابد تا آنکه ستبر و قوی گردد و بر ساق خود راست و محکم بایستد که دهقانان را (در تماشای خود) حیران کند (همچنین محمد صلی اللّه علیه و آله و سلم و اصحابش از ضعف به قوّت رسند) تا کافران عالم را (از قدرت و قوّت خود) به خشم آرند. خدا وعده فرموده که هر کس از آنها ثابت ایمان و نیکوکار شود گناهانش ببخشد و اجر عظیم عطا کند.
«سوره احزاب آیه ۵۶»
بسم الله
غدیر هم ادامه ی یک راه است
یک مسیر زیبا
اما پر از پستی ها و بلندی ها
پر از راه باریکه هایی که خیلی ها یا از ترس جا زدند و یا پایشان لغزید و سقوط کردند و چه بد سقوطی...
غدیر ادامه راهی است که آغاز شد از وقتی بار امانتی که کوه از پذیرفتنش امتناع کردرا انسان به میان شانه های نحیفش کشید
روزی از خلقت آدم و حوا گذشت
ناگهان دره ای شد و آن دو را به زمین انداخت
و تبدیل شد به پیچ و خمی که قابیل میان آن ها گیر افتاد
و گلستانی شد بر ابراهیم، سلام بر ابراهیم! که او از بندگان مومن ما بود
پلی شد در کف نیل؛ راه نجات بنی اسرائیل و مایه هلاکت فرعونیان!
لیک اندک زمانی بعد عده ای از آن ها را نیز باخود به قعر برد
که انسان فراموشکار است...
از درخت خرمایی گذشت که مریم (س) در پای آن عیسی(ع) را به آغوش کشیده بود
و باز دره ای گشت بس عمیق و هولناک که از صلیبی میگذشت که عیسی(ع) بر آن نبود...
به میلاد محمد(ص) و مبعث رسید و عالمی را روشن کرد؛ و و تو را جز رحمتی برای جهانیان نفرستادیم
روزی حبشه و شعب ابی طالب را پشت سر گذرانید و بسیاری را جا گذاشت
به میلاد علی(ع) در حرم الهی رسید و دانست پایان طولانی اما زیبایی خواهد داشت
و بالاخره آن روز فرا رسید... غدیر، روزی که آن راه به کمال خود رسید و بسیاری گمان کردند که برای همیشه در این مسیر خواهند ماند
و مغرور گشتند به پروردگار کریم خویش...
آنها نمیدانستند این راه ازتبعیت از صلح فرزند علی (ع) با معاویه میگذرد
« تفاوت صلح و بیعت را که میدانی چیست..؟ :) »
آنها نمیدانستند این راه از کربلا میگذردد
وقتی دانستند هم به حالشان فایده نکرد
چرا که راه غدیر را هیچ نفهمیده بودند
چرا که نفهمیده بودند...
آری راه غدیر خیبر دارد
عدالت علی(ع) دارد
شادمانی دارد
اما راحتی نه...
راه علی(ع)
راه سختی کشیدن است
راه تشنگی و گرسنگی کشیدن است
تنها ماندن و فریاد زدن در چاه دارد...
درد و اذیت دارد...
اما تمام آنها شیرین میشود وقتی که
می دانی روزی مهدی (عج) می آید
و تو تمام این ها را در جهت ظهور او به جانت می خری...
آٰری تو قله را ببین و روز به روز صعود کن
هو الحق
هر جا که هستید...
هر حالی که دارید...
هر کاری که می خواین انجام بدین
هر چیزی که میخواین بگین
لطفا و خواهشا...
منافع شخصیتونو در نظر نگیرین
حق و حقیقتو بگین و فریاد بزنین و عمل کنین...
حداقل تا جایی دنبال منافع شخصی باشین که حق رو نپوشونه...
حتی اگه خسارت جانی و مالی و آبرویی براتون داره...
چون وقتی اثرات عظیم کارامونو تو جهان میبینیم که دیگه خییییلی دیر شده...
حرکت چنتا الکترون که با چشم دیده نمیشن کل جهانو سرجاش به اذن الهی نگهداشته... دیگه ببین ما چه میتونیم بکنیم... :)
جان و مال دادن تو راه حق که غصه نداره چون اصلا چیزی از دست نمیره بلکه خیلی چیزا به دست میاد :)
آبرو هم که تو حق گفتنه دیگه... مگه غیر از اینه؟ :)
پ.ن: اول از همههه مخاطب این متن خودمم :))
[به نام دگرگون کننده دل ها]
در نگاه آرام او
هنگامی که دست شست از همهی آنچه داشت
آسایش بیحد و حصرش
رفاه و ثروتی افسانه ای که گویا پایان ناپذیر بود
هرچه که داشت از مال و اعتبار...
او حق را یافته بود
چیزی که سال ها جهان را از برایش گشته بود
و روزی آن را در کتابی میان هزاران یافت
آن کتاب در دستش چونان خورشید میدرخشید
و در ذهن و قلبش
اما آن درخشش را تنها اندکی درمییابند
و او یکی از آنها بود
چیزی را که پیدا کردهبود ارزشمند تر از مال و دنیا و آسایشش یافت
و حتی ارزنده تر از جانش
ادواردو قدر آنچه یافته بود دانست...
ادامه مطلب ...