سه دقیقه در قیامت_قسمت اول

بسم الله الرحمن الرحیم

آرام و سبک شدم. چقدر حس زیبایی بود!درد از تمام بدنم جدا شد. یکباره احساس راحتی کردم. با خودم گفتم: خدارو شکر از این همه درد چشم و سردرد راحت شدم. چقدر عمل خوبی بود. با اینکه کلی دستگاه به سر و صورتم بسته بود اما روی تخت جراحی بلند شدم و نشستم.

دو کلمه خودمونی!

بسم الله النور

سلام!

ان‌شاءلله که حال دل‌تون همیشه خدایی باشه... :)

خیلییییی خیلییییییی  ممنون که وقت میزارین و از وبلاگ خودتون بازدید میکنین 

امیدواریم که مطالب مفید و تاثیر گذاربوده باشه

بریم سر اصل مطلب!

غرض این بود که بگم که نشر و کپی تمااااام مطالب

 بدون ذکر منبع ممنوع نمی‌باشد

بله نمی‌باشد

هر مطلبی که به نظرتون جالب و موثر اومد هرچقدر دوست داشتین

نشر بدین و نیازی به ذکر منبعش نیست

 ما راضی‌ایم خیالتون راااحت!

الان زمانیه که همه مون باید با هم و درکنار هم 

جامعه رو برای ظهور آماده کنیم ولو با نشر حتی یه خط

از یه کتابی که فکر میکنیم میتونه موثر باشه

باید باور کنیم که ظهور نزدیکه...

حواسمون باشه ما هم میتونیم نقش موثری داشته باشیم 

وقتشه تلاش کنیم برای رتبه‌ی بین ۱ تا ۳۱۳...

خلاصه وقتتون رو نگیرم... :)

هر نظر و انتقاد و پیشنهادی که دارین یا

اگه تو هرکدوم از پست‌ها اشکالی وجود داره

بی درنگ بهمون اطلاع بدین

اصلن اگه نگید مدیونین

التماس دعا...

یاحق

سید مصطفی...

بسم رب الشهداء

غفلت از نفوذ دشمن، موجب ضربه خوردن

رفیق!

بسم الله القاصم الجبارین

"خاطره ای از شهید محسن حججی به روایت میلاد ملک زاده"

همیشه میگفت:((رفیق!من و تو آدم سپاه نبودیم الان که خدا توفیق داده یقین بدون که یه روزی باید به واسطه ما تحولی اتفاق بیوفته!))