معراجی ها

معراجی ها

وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللّهِ اَمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون
معراجی ها

معراجی ها

وَ لا تَحسَبَنَّ الَّذینَ قُتِلوا فِی سَبیلِ اللّهِ اَمواتا بَل اَحیاء عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون

صلاح کار کجا و منِ خراب کجا

بسم الله النور


سلام

سلام بر شما ای عزیز که در میان دوستدارانتان غریب و برای یاری شما شتابنده ای نیست

در کدامین این سرزمین خاکی به حال ما خاک نشینان غصه دارید

که حال ما تنها شایستگی غصه دارد

تاریکی را در آغوش کشیده و روشنای صبح را از یاد برده ایم

صبحی که میتواند بسبار نزدیک باشد

حتی نزدیک تر از پلک زدنی

 راه را در عین درخشندگی رها کرده و در کویر مهلک نفس گرفتار گشته ایم

با شادمانی بی دوامی گمان می‌بریم که قله های سعادت و رستگاری را فتح کرده ایم 

درحالی که از دامنه کوه سقوط کرده و در لبه پرتگاهی عمیق گام برمی‌داریم 

و شاید تا کنون به درون آن بلعیده شده باشیم

دنیا را فنا ناپذیر و جاودانگی را دور پنداشته ایم

در باطلی که آن را حق می‌پنداریم شتابان و در یاری حقی که مظلوم مانده خود را به خواب زده ایم


" آیا برای کسانی که ایمان آورده اند وقت آن نرسیده که دل هایشان برای یاد خدا و برای آنچه از حق نازل شده فروتن و خاشع شود؟

 و مانند کسانی نباشند که پیش از آنها کتاب ( آسمانی ) به آنها داده شده بود ، 

پس مدت ( عمر و خوشی زندگی ) بر آنها طولانی شد و دل هایشان سخت گردید ، 

و بسیاری از آنها نافرمان بودند؟! " 

(سوره حدید آیه ۱۶)

بسم الله النور


 مولای من

 منم کودکی که پروریدی،

منم نادانی که دانا نمودی،

 منم گمراهی که هدایت کردی،

 منم افتاده‌ای که بلندش نمودی،

 منم هراسانی که امانش دادی

و گرسنه‌ای که سیرش نمودی 

 تشنه‌ای که سیرابش کردی

 و برهنه‌ای که لباسش پوشاندی

 و تهیدستی که توانگرش ساختی

 و ناتوانی که نیرومندش نمودی

 و خواری که عزیزش فرمودی

 و بیماری که شفایش دادی 

و خواهشمندی که عطایش کردی

 و گنه‌کاری که گناهش را بر او پوشاندی

 و خطاکاری که نادیده‌اش گرفتی؛

و منم اندکی که بسیارش فرمودی

 و ناتوان شمرده‌ای که یاری‌اش دادی

 و رانده شده‌ای که مأوایش بخشیدی،

 من پروردگارا کسی هستم که در خلوت از تو حیا نکردم 

و در آشکار از تو ملاحظه ننمودم،

 منم صاحب مصیبت‌های بزرگ،

 منم آن‌که بر آقایش گستاخی کرد،

 منم آن‌که جبّار آسمان را نافرمانی کرد،

 منم آن‌که بر معاصی بزرگ رشوه دادم، 

منم آن‌که هرگاه به گناهی مژده داده می‌شدم شتابان به سویش می‌رفتم، 

منم آن‌که مهلتم دادی باز نایستادم 

و بر من پرده پوشاندی حیا نکردم و مرتکب گناهان شدم و از اندازه گذراندم؛

...

و مرا به مقام توبه به پیشگاهت برسان 

و بر گریه بر خودم مرا یاری ده،

 من عمرم را به امروز و فردا کردن و آرزوهای باطل نابود ساختم

 و اینک به جایگاه ناامیدان از خیر و صلاح فرود آمده‌ام،

 پس بدحال‌تر از من کیست؟ اگر من بر چنین حالی به قبرم وارد شوم،

 قبری که آن را برای خواب آماده نساخته‌ام و برای آرمیدن به کار نیک فرش ننموده‌ام 

و مرا چه شده که گریه نکنم و حال آنکه نمی‌دانم بازگشت من به‌سوی چه خواهد بود،

 من نفسم را می‌نگرم که با من نیرنگ می‌بازد و روزگار را مشاهده می‌کنم که مرا می‌فریبد

 و حال آنکه بال‌های مرگ بالای سرم به حرکت درآمده،

 پس مرا چه شده که گریه نکنم،

 گریه می‌کنم برای بیرون رفتن جان از بدنم،

 گریه می‌کنم برای تاریکی قبرم،

 گریه می‌کنم برای تنگی لحدم، 

گریه می‌کنم برای پرسش دو فرشته قبر منکر و نکیر از من؛

گریه می‌کنم برای درآمدنم از قبر عریان و خوار،

 درحالی‌که بار سنگینی را بر دوش می‌کشم، یک بار از طرف راست و بار دیگر از جانب چپم نگاه می‌کنم،

 به خاطر این‌که مردمان در کاری جز کار من‌اند، «در آن روز هرکس از آنان را گرفتاری و کاری است که برای او

 [از اینکه نتواند به کار دیگر بپردازد] بس است؛ در آن روز چهره‌هایی درخشان و نورانی است؛ خندان و خوش‌حال 

و چهره‌هایی در آن روز غبار [تیره‌بختی] بر آن‌ها نشسته؛ سیاهی و ذلّت‌ آن‌ها را پوشانده»؛

 ای آقای من، تکیه و اعتمادم و امید و توکّلم بر تو،

 آویختنم به رحمت توست،

...

،‌ای پناهگاهم به وقت غم و اندوه،‌

ای فریادرس به هنگام سختی،

 به تو پناه آوردم، 

و از تو فریادرسی خواستم، 

به تو پناه آوردم و جز به تو پناه نمی‌آورم،

 و جز از تو درخواست گشایش نمی‌کنم، 

پس به فریادم رس و گشایشی در کارم قرار ده،‌

ای که عمل اندک را می‌پذیری، و از گناه فراوان می‌گذری،

 از من عمل اندک را بپذیر، و از گناه بسیارم درگذر، همانا تو مهربان و آمرزنده‌ای.

خدایا ایمانی از تو می‌خواهم که دلم با آن همراه شود،

 و باور صادقانه‌ای که بدانم هرگز چیزی به من نمی‌رسد، مگر آنچه که تو برایم ثبت کردی،

 و مرا از زندگی به آنچه که نصیبم فرمودی خشنود بدار،‌ای مهربان‌ترین مهربانان.


بخش هایی از دعای ابوحمزه ثمالی

شرح روزگار

بسم الله النور


آگاه باشید!

آنان که پدر و مادرم فدایشان باد، از کسانی هستند که در آسمان ها معروف، و در زمین گمنامند.

آگاه باشید!

در آینده پشت کردن روزگارِ خوش و قطع شدن پیوند ها و روی کار آمدن خردسالان را انتظار کشید،
 
و این روزگاری است که ضربات شمشیر بر مومن، آسان تر از یافتن مال حلال است. 

روزگاری که پاداش گیرنده از دهنده بیشتر است، و آن روزگاری که بی نوشیدن شراب مست می‌شوید، 

با فراوانی نعمت ها، بدون اجبار سوگند می‌خورید، و نه از روی ناچاری دروغ می‌گویید.

 و آن روزگاری است که بلاها شما را می‌گزد، چونان گزیدن و زخم کردن دوش شتران از پالان!

 آه! آن رنج و اندوه چقدر طولانی، و امید گشایش چقدر دور است!.


خطبه ۱۸۷ نهج البلاغه

(این خطبه پس از جنگ نهروان در سال ۳۸ هجری در کوفه ایراد شد)

تا آخرین نفس...

بسم الله


هم رزم و یاورم ایرانی قهرمان 

ایستاده مثلِ کوه؛ در موج های بی امان

زیر تازیانه‌‌های دشمنان چون همیشه مقتدر بمان 

سرفراز باش در نبرد شب با من این سرود را بخوان

آماده شو بهر آن قیام سرخ اهورایی 

چیزی نمانده تا آن ظهور سبز مسیحایی…

باز از نگاه پر غرور تو، خصم گشته خوار و دون و بی قرار 

اینک به دست تو رقم خورد آینده ای قرین افتخار

مرگ ترسد از صلابت حضور کوه لرزد ازقدوم استوار 

ای قدرتت همیشه ماندگار ای عزتت همواره پایدار

بحر پر تلاطم است؛ فتنه خیز و بی امان 

در مصاف این ستیز، پشتِ ناخدا بمان...

شاعر: دکتر نیلوفر شادمهری

گاهی مرور...

بسم الله الرحمن الرحیم

آنچه عمل را در مسیر صحیح و خدایی قرار می دهد، پیروی از رهبری آسمانی و شایسته است. در سایه ی چنین رهبری و ولایتی، خط صحیح عمل و عبادت، کارساز می شود و در غیر آن صورت یا بی خاصیت و اثر می شود، یا عبادت هم در راستای اهداف دشمنان راه خدا قرار میگیرد.

اگر مسافران با راننده ای راه شناس و امین مسافرت کنند، هرچند ژنده پوش و نا مرتب باشند، سرانجام به مقصد میرسند. ولی سرنشینان شیک پوش وآراسته ی اتومبیلی که به راننده اش اطمینان نیست و ناشی یا مست است یا مسیر را اشتباهی میرود، هرگز به مقصد نمی رسد، بلکه چه بسا نابود شوند.

امروز ، کشور های اسلامی ارزشمندترین قوانین و دستورالعمل های اسلامی را در اختیار دارند ولی به خاطر گردن ننهادن به رهبری معصومین یا جانشینان آنان و تن دادن به ولایت جور و حکومت طاغوت ها دچار ذلت و تفرقه و ضعف اند.

عبادت در سایه ی رهبری صحیح ، مفهوم راستین خودرا می یابد و خداوند آن را می پسندد و می پذیرد. در حدیث از امام باقر(ع) است:

(( مَن دانَ اللّهَ یَجهَدُ فیها نَفسَهُ وَلا اِمامَ لَهُ مِنَاللُهِ فَسَعیُهُ غَیرُ مَقبولٍ))  ( کسی که ایمان به خدا دارد و عبادت جانفرسا هم انجام می دهد، ولی امام شایسته ای از طرف خدا ندارد تلاشش بی فایده و نپذیرفته است)

در حدیث دیگر می خوانیم:

(( مَن لَم یَتَوَلّنا لَم یَرفَعِ اللّهُ لَهُ عَمَلاً))  (هرکه ولایت مارا نداشته باشد و به رهبری ما گردن ننهد، خدائند عملی را از او بالاا نمی برد و نمی پذیرد.)

"از کتاب راز نماز؛ بیانات امام خمینی (ره)"